-سلام؛چطوری؟چه خبر؟

--سلام...هی؛میگذره...

-هر بار ازت می پرسم که همینو میگی...علی تو چه مرگته؟

--چرت نگو باو؛یک ماهه اینجوری شدم ها...

-خب حالا چت هست؟!

--چِم؟!

-مسخره بازی در نیار...تو چرا اینجوری شدی؟اصلا معلوم هست چه مرگته؟!

--پسر،چرا جک مرد آخه؟

-تایتانیک؟

--پ ن پ...!

-من چه میدونم؟!شاید میخواست داستان جذاب بشه...

--دوباره تو چرت گفتی؟!داستان واقعیه ها...!

-اصلا به ما چه؟بحثو عوض نکن...بدم میاد از این عادت مسخره ات که از جواب دادن طفره میری!

--منم بدم میاد...

-از چی؟

--همین عادتم دیگه...

-برو گمشو اصلا...منو بگو که میخوام کمکت کنم!

--تند نرو باو...من اگه میدونستم چه مرگمه که خودم یه فکری به حال خودم میکردم...

-خوب میشی...ویژگی سنته!

--میگم حالم خوب نیس؛ویژگی سنمه...فوش میدم،ویژگی سنمه...عاشق شدم؛ویژگی سنمه...فلان؛ویژگی سنمه...اصلا معلوم هست این سن کوفتی چیه؟دیگه داره حالم از نوجوونی به هم میخوره...

-این هم ویژگی سنته...

-- بیب بیب بیب! (خیلی بد بود فحشش(خودم!))

-...

--دیگه خسته شدم...دوست دارم بنویسم؛نمیتونم...دوست دارم بخونم؛نمیتونم...دوست دارم زندگی کنم...بخدا دیگه خسته شدم...

-خوب میشی...

--دهنت سرویس...همین؟!

-چی بگم والا؟!

--...

-وایسا ببینم...گفتی عاشق شدی؟!

--همینجوری گفتم...داشتم مثال میزدم...

-حالا تو داری چرت میگی؟!عاشق شدی؟!

--آره...عاشق عمه ت شدم...خوبه؟!

-عمه ندارم!

--به درک!

-...

--ولی پسر جدی جدی تایتانیک بهترین فیلم عمرم بود...یعنی بهترین فیلمی که دیدم!

- اولا اینکه تازه تایتانیک را دیدی؟!دوما؛تو دقیقا واسه هر فیلمی که می بینی همینو میگی...تو غذا میخوری؛میشه بهترین غذای تاریخ...کتاب می خونی؛میشه بهترین کتاب تاریخ...فیلم می بینی؛میشه بهترین فیلم تاریخ....آهنگ گوش میدی؛میشه بهترین آهنگ تاریخ...

کلا هر دو روز یک بار بهترین های تاریخ تغییر میکنند...

-- تایتانیک را وقتی بچه بودم دیده بودم...بعدش هم؛دیگه نظرم روی تایتانیک هیچ وقت عوض نمیشه...قطعا بهترین فیلم تاریخه!

- حالا چرا شد بهترین فیلم تاریخ؟!

-- وقتی یه فیلم بتونه 2 ساعت و نیم اشکتو در بیاره؛قطعا بهتر از اون دیگه نیست!

- کل فیلم سه ساعته و یک ساعت و نیمش عاشقانه ست...چجوری دو ساعت و نیم گریه کردی؟!

-- اسکول؛یک ساعتش مال بعد دیدن فیلم بود!!!

- خدا شفات بده...

-- جوابم کرده!

- وایسا ببینم؛مگه تو عکاس مراسم نیستی؟! برو عکستو بگیر...

-- عکاسی از مراسم «مادر همه خوبی ها» :)))) ؟!!!

- بسه دیگه...یه کم کار کن...

-- باشه .. ;) Bb

- غرب زده...!

-- خدانگهدار...خوب شد؟

- یا علی...

 ----------------------------------------------------------------

پ.ن.

مکالمه بالا تقریبا ساخته ی ذهن بود...چرا تقریبا؟!

چون به جرات میتونم تک تک جملات دیالوگ بالا را در طول یک روز تجربه میکنم...ولی همشو با یه نفر نه...سر هم بندی کردم!

اصلا چرا اینجوری نوشتم؟!

راستش میخواستم یه کم از خودم بنویسم...یه کم از زندگیم روایت کنم...گفتم خوبه در قالب یه مکالمه بنویسم!

پ.ن.

تایتانیک محشر بود...دیشب بعد دیدن فیلم اصلا حال خوبی نداشتم...اینترنت هم واسه من قِر (!) میومد...متوسل شدم به SMS...به شکل فاجه باری نیاز به این داشتم که با نفر در موردش صحبت کنم...حس میکردم دارم دیوونه میشم!...

پ.ن.

مراسم یاد شده؛مراسم فاطمیه مجمع فرهنگی شهید اژه ای (!) (سمپاد اصفهان) هستش...امسال مراسم خیلی بهتر از هر ساله...فکر کنم به خاطر اینه که من عضو ارشد تبلیغاتشم! xD

پ.ن.

راستی!من قبل از دیدن تایتانیک واسه اولین بار هم میدونستم جک مرده ها...ولی خب؛هضمش واسم سخته!

-نمیدونم چرا دی کاپریو و کیت وینسلت اینقدر به هم میان؟!